عنوان مقاله:
بررسی مبانی نظری و روششناختی روشهای ارزشگذاری استارتاپها توسط سرمایهگذاران خطرپذیر: موردکاوی پلتفرم فینتک ایرانی
شماره سند: 13
کلیدواژگان:ارزش گذاری- استارتاپ ها- خطرپذیری-فینتک
چکیدهی مقاله:
ارزشگذاری استارتاپها در اقتصاد امروز اهمیت زیادی پیدا کرده است (Flanc، 2014). ماروم و لوزیر (Marom & Lussier, 2014) معتقدند که بیش از 50% استارتاپ ها در 2-5 سال اولیه فعالیت شکست میخورند که عمدتاً به دلیل مشکلات جذب سرمایه است، همانطور که کمپانی مشاوره مدیریت PWC (2012) اشاره کرد که ناتوانی در توافق بر سر ارزشگذاری مهمترین علت شکست معاملات بوده است.
ارزشگذاری استارتاپها هم از جنبهی سرمایهگذار مهم است و هم از جنبه صاحبان استارتاپ؛ دلایل ارزشگذاری شرکت و استارتاپها متعدد است: معاملات ادغام و تملیک، فروش، ورشکستگی و انحلال شرکت، تصاحب یا مقایسه شرکتها و ایجاد سبد سرمایهگذاری تنها برخی از دلایلی است که Dzyuma (2012) از آنها یاد میکند و (Kissin & Zulli, 1988) نیز بر اهمیت ارزشگذاری در جذب سرمایه، تعیین مالیات، قراردادهای خرید و طرحهای مالکیت سهام کارکنان اشاره میکنند.
ارزشگذاری استارتاپ از جنبه سرمایهگذار خطرپذیر نیز اهمیت بسیاری دارد. سرمایهگذاری خطرپذیر گونه خاصی از تأمین مالی است که با نیازمندیهای کسب وکارهای نوپا و فناوری محور کاملاً تناسب دارد و مشکل این شرکتها را که به دلیل آینده نامشخص و ریسک بالا، سابقه کم، درآمد منفی و غیره شانس کمتری برای دریافت تسهیلات از منابع مالی معمول را دارند، با مشارکت در سهام حل میکند (Heidari & Mohammadi, 2018). معاملات خرید و فروش شرکتها از اصلیترین فعالیتهای سرمایهگذاری خطرپذیر است؛ در ادبیات سرمایهگذاری خطرپذیر دو گونه تأمین سرمایه وجود دارد: تأمین مالی از محل استقراض و تأمین مالی از طریق فروش سهام (سرمایهگذاری در ازای تصاحب بخشی از مالکیت (Wang and Zhou, 2004). در روش دوم (واگذاری سهام) ارزشگذاری اهمیت ویژهای پیدا میکند چرا که به منظور تعیین درصد سهام مالکیت سرمایهگذار، میبایست استارتاپ ارزشگذاری شود.
در ادبیات پژوهشی ارزشگذاری، صنعت فینتک اهمیت ویژهای دارد. صنعت فینتک به عنوان یک صنعت وابسته به تحقیق و توسعه با بازده بسیار نامشخص توصیف میشود. (Joos& Zhdanov, 2008) به طور مشابه کیگان اشاره میکند که چالشهای اصلی در فینتک، بازههای زمانی طولانی و هزینههای بالای توسعه برای ارائه یک محصول به بازار، ریسک بالا در توسعه محصول و عدم قطعیتهای فنی است. ولی با وجود همه این ریسکها بازار سهام همواره نگاه خوشبینانهای به این صنعت داشته و سرمایهگذاری های زیادی طی چند دههی اخیر روی این صنعت انجام شده است.
موضوع ارزشگذاری بهویژه در صنعت فینتک که در آن هزاران شرکت کوچک فعالیت میکنند و به طور مداوم ساختار سهام آنها با سرمایهگذاری خطرپذیر یا ادغام و تملیک شرکتها تغییر میکند، اهمیت دارد. در صنعت فینتک، ادغام و تملیکها به عنوان یک استراتژی خروج برای استارتاپها که اغلب مشکلات مالی دارند یا کانالهای فروش و توزیع کافی برای محصولاتی که توسعه دادهاند یا در حال توسعه آنها هستند ندارند، استفاده میشود (Bratic, Blok & Gostola 2014)، از این رو ارزشگذاری در این صنعت (مانند سایر صنایع تکنولوژی پیشرفته) اهمیت خاصی دارد. به دلیل ویژگی های استارتاپهای فینتک و صنعت به طور کلی، ارزشگذاری شرکت های فینتک میتواند یک کار دشوار و چالش برانگیز باشد و باید بسیاری از جنبه های مختلف شرکت از جمله فرصتهای توسعه در آن دیده شود.
در این مقاله ضمن مرور روشهای سنتی و بیان نقاط قوت و ضعف آنها، با تاکید بر روش اختیارات واقعی، سناریونویسی و درخت تصمیمگیری به کمک متد Extended-NPV مدلی مفهومی جدیدی معرفی خواهد شد؛ سپس در ادامه به ارزشگذاری موردکاوی شرکت پردازش اطلاعات مالی پارت، به کمک مدل توسعه داده شده پرداخته شده و نتیجه با مدلهای قبلی مقایسه خواهد شد.
علی رغم چالشهای بیان شده در بحث ارزشگذاری “شرکت”های فینتک، ارزشگذاری “استارتاپ”های فینتک موضوع چالشیتری است؛ چرا که علاوه بر ویژگیهای خاص صنعت فینتک، ریسکهای نوپا بودن هم (مطابق آنچه داموداران (2009) اشاره میکند، مثل درآمد کم، نداشتن درآمد، جریان های نقدی منفی، داشتن تاریخچهعملیاتی کوتاه، مدل کسبوکار ناپایدار و وابسته بودن به تأمین مالی سهامی) دارند. همچنین کیگان اشاره میکند که سرمایهگذاری در استارتاپهای فینتک با چالش محدودیت دادههای موجود در داراییهای زیربنایی شرکت مواجه است. داراییهای استارتاپهای فینتک، گاهی صرفاً یک محصول دیجیتال یا صرفاً یک الگوریتم هستند. تخمین سودآوری چنین محصولاتی اغلب دشوار است، علاوه بر این، هم کمبود دادههای مالی و شرکتهای قابل مقایسه کار ارزشگذاری را سختتر میکند.
بنابر چالشهای مطرح شده، مسئله این پژوهش حل چالش تخمین اندازه فرصتهای آتی یک استارتاپ فینتک در عین ارزیابی عدم قطعیتهای موجود در مسیر توسعه محصول تا رسیدن به بازار است. در واقع مسئله این پژوهش مطرح کردن نگاه جدید به موضوع ارزشگذاری استارتاپ های فینتک است چرا که ارزشگذاری به همان اندازه که یک علم است یک هنر نیز تلقی میشود، هنر قضاوت چشمانداز رشد شرکت و پیشبینیهای مالی مرتبط؛ به این ترتیب ارزشگذاری، قضاوتی از ارزیابیهای ذهنی و عینی از تمام جنبههای شرکت، از جمله تیم مدیریت است. (Keegan 2008, page 11)
پیشینهای غنی از ادبیات ارزشگذاری در علم مدیریت مالی وجود دارد که جنبه های مختلف ارزشگذاری شرکت را بررسی میکند (Loukianova, Nikulin, & Vedernikov, 2017). در دهه گذشته، توجه محققان بر روشهای ارزشگذاری مورد استفاده در فرآیند ادغام و تملک متمرکز شده است (Dorisz, 2015; Rózsa, 2014; Safwan, 2016)، این در حالی است که تخمین ارزش استارتآپهای صنعت فناوری پیشرفته هنوز یک موضوع تحقیقاتی نسبتاً جدید است.
دنیای امروزی استارتاپها به طور فزاینده ای پیچیده است و عدم قطعیت در اکثر تصمیماتی که باید توسط شرکت ها گرفته شود وجود دارد. با این وجود، روشهای ارزشگذاری سنتی معمولاً از یک رویکرد استاتیک و غیرقابل انعطاف برای ارزشگذاری استفاده (S.H. Ho, S.H. Liao, 2011) میکند. این روشها علاوه بر داشتن پارامترهای دشوار برای تخمین (مثل نرخ تنزیل)، تمام سناریوهای ممکن و توانایی مدیریت استارتاپ به منظور انعطاف در سناریوهای مختلف را در نظر نمیگیرد. (Roberto Evelim Penha Borges et al., 2018) از این رو محققان به دنبال افزایش تحلیلهای کمی و کیفی روشهای ارزشگذاری قابل قبول برای استارتآپها بهویژه در صنعت فناوری پیشرفته به منظور گرفتن تصمیمهای درستتر سرمایهگذاری بودهاند (Q Chen& C yang, 2014) ولی چالش اصلی این متدها آن است که باید مدلی را پیشنهاد بدهند که هم برای صاحبان استارتاپها و هم برای سرمایهگذاران متقاعدکننده باشد و همچنین تنزیلهای قابل توجهی را که بر روی ارزش استارتاپهای صنعت فناوری پیشرفته قائل میشود، به حداقل برسانند (Cohen, Diether, & Malloy, 2013; Mangipudi, Subramanian & Vasu, 2013). به منظور مقابله با عدم قطعیتها و در نظر گرفتن انعطافپذیریهایی که این امر میتواند به تصمیم گیرندگان ارائه دهد، تحلیل اختیارات واقعی به عنوان یک ابزار ارزشگذاری مهم نشان داده میشود. که در ادامه بیشتر مورد مطالعه قرارخواهد گرفت.
این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ این سؤال است که چگونه ميتوان به کمک ابزارهای تحلیل اختیارات واقعی و سناریونگاری، مدلی توسعه داد که ارزش یک کسب وکار نوپای فینتک را در هر مرحله دلخواه از نظر توسعه محصول، تحت عدم اطمینانهای موجود و در نظر گرفتن انعطافپذیریهای لازم در اتخاذ این تصمیم توسط سرمایهگذاران خطرپذیر، مدلسازی کند
بررسی مبانی نظری و روششناختی روشهای ارزشگذاری استارتاپها توسط سرمایهگذاران خطرپذیر: موردکاوی پلتفرم فینتک ایرانی



